هدايتي- رويانيان: آذرماه سال 1391 بود كه بعد از انتخاب علي كريمي بهعنوان يكي از 3 بازيكن برتر آسيا، حسين هدايتي پا پيش گذاشت و يك دستگاه 206 به شماره 8 آن روزهاي پرسپوليس هديه كرد. اين حركت هدايتي با جواب رويانيان روبرو شد. مديرعامل پرسپوليس جواب مالك ملوان را داد و گفت: «اين حرف قرآن است، خانهاي كه عنكبوت ميسازد سستترين خانههاست. دوستاني كه ديوار فوتبالي درست ميكنند بايد بدانند كه اين ديوار بسيار سست است. چرا كسي از افرادي كه با پول بيتالمال و از طريق بانكها در فوتبال پول خرج ميكنند سوال نميكند؟ من مجبورم براي روشن شدن اذهان عمومي پردههايي را كنار بزنم تا معلوم شود چه كسي شو بازي ميكند. كسي كه ميلياردها تومان پول بدهكار است براي قهرمانان ماشين ميخرد تا شو بازي كند. خانهاي كه شما از آن صحبت كرديد عنكبوتي است. من خواهش ميكنم وارد حريم افراد نشويد چون به ضررتان ميشود. من به زودي از بدهيهاي افراد پرده برخواهم داشت.» اين صحبتهاي رويانيان بود عليه هدايتي كه البته جواب مالك آن روزهاي ملوان را به دنبال داشت. هدايتي خطاب به رويانيان گفت: «آقاي محترم! هركسي كه حرفهاي شما را بخواند ميفهمد كه منظور شما كيست. انشاءا... به موقع درباره برخي اظهارات مطرح شده صحبت خواهم كرد تا همه متوجه بشنوند من اگر كاري كردم به خاطر كشورم بوده، چون هميشه خدمت به ورزش و مردم را دوست دارم.» در نهايت هم ديديد كه حسين هدايتي در بازگرداندن خلعتبري به پرسپوليس، از سوي رويانيان لقب وطن دوست و قهرمان ملي را دريافت كرد تا همه اين مصاحبهها از ياد برود و طرفين بشوند دو دوست صميمي!
قلعهنويي- مايلي كهن: هنوز بيانيه تاريخي مايلي كهن عليه قلعهنويي در دوران حضور 14 روزهاش روي نيمكت تيم ملي، از خاطر كسي نرفته. در آن روزها و در جريان بازي استقلال و سايپا، طرفداران استقلال به طرز عجيبي الفاظ عجيب تري را خطاب به مايلي كهن به كار بردند تا او تصور كند آنها از فرد خاصي خط گرفتهاند. كمي بعد مشخص شد حدس سرمربي سايپا چه كسي بوده است: «... هجوم ناجوانمردانهترين الفاظ در ميدان مسابقه و بيرون از آن تنها از شعبان بيمخها و نوچههايشان بر ميآيد؛ آقايان درصدد اين هستند كه ضعفهاي فني خود را به اين و آن نسبت بدهند و هر آنچه كه خود و نوچههايشان لايق آن هستند با سياه نمايي هر چه تمامتر به اين و آن نسبت داده، تا شايد بتوانند ضعفهاي فني خود را به نوعي از چشم اين و آن، پنهان و لاپوشاني كنند. لذا به همين منظور به اين آقايان كوتوله و عوامفريب (كل يوم) كه حتي فاقد مدرك تحصيلي براي گروهبان قندلي شدن هستند اما لقب ژنرال را يدك ميكشند ميگويم كه از گل دقيقه 90 سايپا و پيامي كه آن گل به پهناي ايران عزيز اسلامي داشته؛ پند گرفته و هر چه سريعتر دست از نوچه بازي و نوچه پروري برداشته و البته كارهاي ناثواب و عوامفريبي نكنند.» اين تندترين بيانيه يك فوتبالي عليه يك فوتبالي ديگر بود كه به دست محمد مايلي كهن نوشته شد تا امير قلعهنويي شوكه شود. امير قلعهنويي اما جوابي به اين بيانيه نداد و تنها گفت: «جوابي براي اين حرفهاي پوچ ندارم.» در نهايت هم مايلي كهن و امير قلعهنويي در مراسم ختم مادر امير، آشتي كردند تا همه چيز ختم به خير شود.
دايي- مايلي كهن: بعد از پايان جام جهاني 2006 بود كه محمد مايلي كهن بهعنوان يكي از كارشناسان برنامه يك جهان يك جام، علي دايي را مورد هجوم قرار داد. مايلي كهن ناكامي تيم ملي در جام جهاني 2006 را گردن دايي انداخت و پرده برداشت از رازهايي پشت پرده. مايلي كهن گفت: «ايمان مبعلي در بازي صبا- فولاد يك تكل روي پاي علي دايي زد و براي سالها محو شد. ديگر او را در تيم ملي نديديم و دليلش هم فقط علي دايي بود. او حتي در تغيير رييس فدراسيون هم نقش داشت و باعث شد تا داريوش مصطفوي را بركنار كنند.» اين صحبتهاي مايلي كهن جواب دايي را به همراه داشت. دايي جواب داد، طرفين آشتي كردند اما يك اختلاف ديگر بهوجود آمد. مايلي كهن در بيانيهاي كه 18 آذر 1390 منتشر كرد به دايي تاخت. مايلي كهن، سرمربي آن روزهاي راهآهن را به آدمي متكبر، خودشيفته و پول پرست توصيف كرد و او را اينگونه مورد حملات خود قرار داد. علي دايي هم بيكار ننشست و با كمك وكيل خود از مايلي كهن شكايت كرد و او را به دادگاه كشاند. دادگاه ميزبان مايلي كهن و وكيل دايي بود اما در نهايت و با وساطت دوستان مشترك، دايي و مايلي كهن، اختلافات را كنار گذاشتند و ديگر خبري نشد از آن مصاحبههاي توفاني كه عليه يكديگر انجام ميدادند.
كاشاني- دايي: شيث رضايي، اخراج او توسط علي دايي و عدم تاييد حبيب كاشاني، جنگ علي دايي و كاشاني را به راه انداخت. دايي چند مصاحبه انجام داد تا اينكه جلسه هيات مديره سر رسيد. در اين جلسه، گره اختلافات باز كه نه، كورتر هم شد. سرمربي پرسپوليس به نشست كميته فني رفت. سرپرست باشگاه نيز حضور داشت. بحث حمايت دايي از حسين هدايتي، دشمن شماره يك حبيب كاشاني پيش آمد و سرمربي به هم ريخت. دايي كه به هم ريخت، جملات پشت هم قطار شد: «شما چرا ليدري كه مربيات را زده، بخشيدي؟ چرا به بوقچيها حقوق ميدهي؟ چرا آنها را از دور و بر تيم جمع نميكني؟ براي چي سر ماجراي شيث پشت من نبودي؟ آدمهايي كه همراه تيم آمده بودند امارات، چه كساني بودند؟ چرا در اصفهان و براي بازي به اين حساسي كسي نبود؟ روزنامهات هم عليه من مينويسد…» و جلسه از حالت عادي بيرون رفت و اختلاف طرفين علني شد. صاحب يكي از رستورانهاي تهران در مراسم تولد پسرش، ميهمانان ويژهاي چون علي دايي، حبيب كاشاني، حميد استيلي و هادي ساعي داشت كه در نهايت، دايي و كاشاني اختلافات قديمي را كنار گذاشتند، همديگر را بوسيدند و با هم شام خوردند. اختلافات تمام شد و مثل تمام قهرها، اين قهر هم با آشتي همراه شد.
رويانيان- دايي: يك روز قبل از بازي راهآهن- پرسپوليس در ليگ دوازدهم، سعيد شيريني در حركتي عجيب براي سازمان ليگ نامه نوشت و از آنها خواست جلوي جيغ و دادهاي علي دايي در كنار زمين را بگيرند. بعد از حركت شيريني، اين بار نوبت محمد رويانيان بود كه عليه علي دايي مصاحبه كند. رويانيان گفت: «قلب تو براي خودت ميتپد نه پرسپوليس. فراموش نكن مقابل هواداران ناراحت پرسپوليس چگونه جشن و پايكوبي ميكردي. اميدوارم خداوند متعال ما را از شر شيطان محافظت فرمايد» او حرفهايش را زد و البته علي دايي را مجاب كرد تا بعد از بازي جوابش را بدهد. شايد به جرات بتوان گفت تندترين و جنجاليترين مصاحبه علي دايي، بعد از اين بازي و عليه رويانيان انجام شد. دايي در حالي كه بسيار عصباني بود گفت: «ريشه به ريش نيست. تو را كسي آورده و اگر او برود تو هم بايد بروي. تو از اين فوتبال ميروي اما اين من و علي كريمي هستيم كه در اين فوتبال ميمانيم و محبوب مردم هستيم. عددي نيستي كه اسم مرا بياوري و اگر حرفهايت تكرار شود باز هم جوابت را ميدهم» اين صحبتها، همه از ياد رفت. با بازگشت دايي به پرسپوليس، اين اختلافها تمام شد، دايي و كريمي نماندند، دايي ماند و رويانيان تا مشخص شود روي حرفهاي اين فوتباليها، حتي بزرگان اين فوتبال نبايد حساب ويژهاي باز كرد.
جباری-فتح الله زاده؟ : مجتبي جباري و علي فتحا...زاده به مشكل خوردهاند. مجتبي حتي در جلسهاي قصد داشت به صورت فتحا...زاده مشت بزند و با او درگير شود. اين اتفاق نيفتاد و جباري براي ادامه فوتبال راهي اصفهان شد و تيمي به نام سپاهان. هم جباري و هم فتحا...زاده، هر دو مدعياند ديگر كنار هم كار نخواهند كرد. مجتبي بارها مدعي شده كه فقط با جدايي فتحا...زاده به استقلال برميگردد و مديرعامل استقلال هم چنين ادعايي كرده. با توجه به مشكلات بهوجود آمده ميان جباري و سپاهان، خيليها دنبال راه حلي هستند براي بازگرداندن مجتبي به استقلال. يكي از اصليترين راهها، آشتي جباري و فتحا...زاده است.
ميگويند مسوولان استقلال در تلاش هستند تا چنين شرايطي را بهوجود بياورند. اين فوتبال نشان داده كه تمام اختلافات ميتواند روزي از بين برود و به يك آشتي تبديل شود. آن هم تنها با يك روبوسي ظاهري. جباري- فتحا...زاده هم مثل 5 نمونهاي كه توضيحشان داديم يك آشتي ميكنند.
باید دید با توجه به جدایی جباری از سپاهان این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد؟! به نظر این اتفاق رخ دادنش غیر قابل اجتناب خواهد بود اما زمانش مشخص نیست.