شرفي صحبتهايش را اينگونه ادامه مي دهد:« نمي دانم حافظه خيلي ها چرا زود پاك مي شود. من چند سال پيش مي خواستم از قضاوت برخي داوران به فيفا شكايت كنم. چند سال پيش بود كه گفتم اين فوتبال آلوده است. 15 سال پيش و زماني كه در برق شيراز بودم گفتم كه بعضي از داوران رشوه مي گيرند. در برنامه زنده اين حرف را زدم و البته همه داوران عليه من جبهه گرفتند و بر عليه تيم من پنالتي گرفتند. حالا اينها تازه دارند يكي يكي به حرفهاي 15 سال پيش من مي رسند. من اعتقاد ندارم كه همه داوران اينطور هستند ، داخل آنها آدم هاي خوب هم هست اما بعضي از آنها هم سالم نيستند»

اصغر شرفي بوجود آمدن اين بحث ها را واكاوي مي كند و از دلايلش مي گويد:« وقتي فدراسيون در پرداخت حقوق داوران بدقولي مي كند اين اتفاقات هم مي افتد. من تاييد نمي كنم اين كار را اما داور هم زندگي دارد. من نمي گويم اگر سگ پاي مرا گاز گرفت من هم پايش را گاز بگيرم اما وقتي پول داوران را ندهند، آنوقت يك مربي كثيف مي آيد و رشوه مي دهد. داور هم كه تامين نيست مي آيد و چنين حركتي را انجام مي دهد. مي دانيد كه با سوت يك داور، ميلياردها تومان در زمين جابجا مي شود. اگر فدراسيون به داور، حقوق كافي بدهد تا زندگي اش تامين باشد ديگر او دنبال رشوه نمي رود. ديگر كسي نمي تواند آن داور را بخرد، ديگر داور براي تيمي غش نمي كند و اين مشكلات هم بوجود نمي آيد. »

شرفي صحبتهايش را اينگونه ادامه مي دهد:« همين قهرماني، در بازي مس سرچشمه با استقلال، بازيكن مرا در ثانيه 30 اخراج كرد. يكي از بازيكنان ما روي پاي آندو تكل رفت و قهرماني هم او را اخراج كرد.جالب اينكه آندو تا دقيقه 90 هم در زمين بازي كرد و اين نشان مي داد كه تكل، آنچنان هم خشن نبوده. او ان روز تيم ما را 10 نفره كرد اما من مي گويم كه داور بايد حكمت داشته باشد. قانون درست است اما همين قانون هم تبصره دارد. روي 30 ثانيه اول تبصره دارد. داور نمي تواند بگويد من نديدم ، داور شده تا ببيند. اگر نبيند كه داور نيست. سال 78 ما را سقوط دادند، آنقدر پنالتي گرفتند كه در نهايت سقوط كرديم. مي خواستم بروم فيفا و شكايت كنم. داوران هم مي خواستند از من شكايت كنند. صفايي فراهاني گفت بيا و در يك برنامه زنده عذرخواهي كن اما گفتم محال است»

اصغر شرفي در ادامه مي گويد:« بايد اين فوتبال را ، اساسي خانه تكاني كنند. كل فوتبال ما اشكال دارد. آخر ليگ سال قبل برخي ها را محروم كردند اما دومرتبه انها را بخشيدند. محروميت انها فقط برالي تعطيلي ليگ بود. يعني اينها را مردم نمي فهمند؟ اين مسئولان فدراسيون به شعور مردم توهين نكنند. »

شرفي درباره مرخصي كروش هم صحبت مي كند:« فدراسيون در اين زمينه هم به افمار عمومي توهين مي كند. همه مي دانند كروش ناراحت است اما فدراسيوني ها سرشان را كرده اند در برف و مي گويند همه چيز عالي است. من با كروش كار نكرده اما اما او خوب نتيجه گرفته. حالا شانسي است يا نيست ، اين نتايج در كارنامه تيم ملي ثبت شده. معلوم است  كروش كه با فرگوسن و مورينيو نشست و برخاست كرده نمي آيد تا براي امثال كفاشيان توضيح بدهد. او هر كاري دلش مي خواهد مي كند. او واقعا مربي سطح بالايي است . نه منكر دانش او مي شوم و نه مديريتش. او مربي اي است كه براي فوتبال ما خيلي بزرگ است. »

شرفي درباره اينكه كروش حرف فدراسيون را نمي خواند مي گويد:« در واقع فدراسيون فوتبال امربر كروش است. فدراسيون تصميم نمي گيرد بلكه اين كروش است كه همه تصميمات را مي گيرد. او شب نخوابيده كه صبح كروش شود. او خيلي زبل است و با اطلاعات كامل به ايران آمده. او مي فهمد كه با چه فدراسيوني طرف است، اينها را از روز اول مي داند و به همين خاطر جواب هيچ كس را در فدراسيون نمي دهد»
شرفي در پايانف گريزيهم مي زند به تيم نوجوانان و اينطور گلايه مي كند:« درود به شرف مهدوي كيا. او از خودش مايه گذاشته تا براي تيم نوجوانان اردو تدارك ببيند. چشم به هم بزنيم همين نوجوانان ، تيم ملي را تشكيل مي دهند. مگر مملكت ما پول ندارد كه تيم نوجوانان لباس ندارد. مگر گدا هستيم كه به تيم نوجوانان ما ذلباس نمي دهند؟ نمي دانم كفاشيان چطور شبها خوابش مي برد؟؟ او بايد پول بياورد و حق اين فوتبال را بگيرد. اگر مهدوي كيا نبود چه سرنوشتي براي نوجوانان رقم مي خورد؟به نظر من محال است كه ديگر كفاشيان بخندد. فكر مي كنم زمانش رسيده كه مردم به او بخندند. در مورد فدراسيون او مي شود شعر گفت و شاعر هم شد»